گریه


طعم تلخ گریه توصدام نشسته

بغض خیس فریاد تو گلوم شکسته

سخته لحظه های رفتن میدونم

سخته در خودم شکستن میدونم

بایه دنیا غم و فریاد رو لبام

سخته از هیچی نگفتن میدونم

نمیخام روزو شبم این همه تکراری باشه

کاش میشد هجرت من فرصت بیداری باشه