گذشتن

می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم       

                                دیدم خودخواهی دیدم نمی تونم

تحمل می کنم بی تو به هر سختی  

                     به شرطی که بدونم شادو خوش بختی

به شرطی بشنوم دنیات آرومه

                   که دوسش داری زا چشمات معلومه

یکی اونجاس شبیه من یه دیونه 

                       که بیشتر خودم قدر تو میدونه

چیکار کردی تو با قبلم بخاطر تو بیرحمم   

              تو می خندی چه شیرینه گذشتن تازه میفهمم     

رویای کودکان


یادش بخیر دوران کودکی

اون وقتا یادمه داییم بهم میگفت خوش بحالت که هیچ فکری نداری

اون وقتا معنی حرفشو نمی فهمیدم. این جمله تو ضمیر ناخودآگاهم ضبط شده بود. 

خیلی وقت بود که فراموشش کرده بودم تا امروز که این عکس و دیدم یهو یاد داییم و حرفش افتادم.

آره داییم راست میگفت خوش بحال اون موقع یادش بخیر افسوس که زود گذشت ندونستم چطور گذشت.

کاش میشد برگردم به همون دوران .دقیقا یادم نیست که به چه موضوعاتی فکر میکردم.

دنیام چطوری بود ؟نمیدونم .فقط میدونم خوب بود.

شایدم یه روز بیاد که حسرت امروز و بخورم. شاید.!!!!!!!!!!




نفس راحت

همه چی آرومه تو کنارم نیستی

این چقدر خوبه تو زمن بگذشتی

همه چی آرومه غصه ها خوابیدن

شک نداری دیگه تو به اتراک من

آخی خدایا شکرت تموم شد حالا میتونم یه نفس راحت بکشم

شانس من

شانس منه دیگه

لب دریام که برم باید یه ظرف آب با خودم ببرم

ریگی

امشب وقتی قیافه خونسرد ریگی و از TV دیدم


راستش خندم گرفت


آخه نمیدونه اومده مهمانی اونم به میزبانی اطلاعات


مطمئنا قیافش بعد از یه ماه دیدنی خواهد بود


احتمالا اون موقع بشه بلبل ریگی